آرشيو وبلاگ وايت هاوس

Saturday, April 08, 2006

آذر 1383

دوشنبه، 30 آذر، 1383
حاج آقا دکتر توکلی

اين آقای احمد توکلی را بايد بفرستند همراه رفيق کاسترو در کوبا کشک بسابد و با امپرياليسم آمريکا مبارزه کند.

http://www.bbc.co.uk/persian/business/story/2004/12/041219_v-economicbook.shtml

کار ديگری که می توان کرد اين است که به ايشان مديريت يک گاوداری را بسپارند تا زمان بگيريم ببينيم کی ورشکسته می شود.

مهدی
¤ نوشته شده در ساعت 15:1 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

شنبه، 28 آذر، 1383
بزرگترين تاجر ايران

در تجارت علاوه بر سود آنی آنچه که مهمتر است استمرار سود می باشد. بنابراين اعتبار و حسن شهرت و سابقه برای يک تاجر خيلی اهميت دارد.

متاسفانه دولت بزرگترين و کم اعتبارترين تاجر ايران هست. (ن. ک. قرارداد ترک سل و...رفتار با کارمندان و ... و...)

مهدی
¤ نوشته شده در ساعت 15:43 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

جمعه، 27 آذر، 1383
خاتی جون

راستی ميگن تو سالروز ۱۶ آذر دانشجوها شعار مرگ برخاتمی داده اند!

شما هم شنيدين؟
¤ نوشته شده در ساعت 8:6 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

جمعه، 27 آذر، 1383
ای ملت هميشه در صحنه

ای ملت هميشه در صحنه چيز بنويسيد. (دوباره کامپيوتر را سوزوندين؟)

مهدی عليه السلام و رحمه الله و برکاته
¤ نوشته شده در ساعت 8:5 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

جمعه، 27 آذر، 1383
دو خاطره از دکتر نورخالچی

دو خاطره از رئيس سابق دانشگاه تبريز (دکتر نورخالچی) هست که برايتان نقل می کنم.

۱. يک بار چند نفر دانشجو برای ملاقات با رئيس دانشگاه به دفترش می روند ودکترنورخالچی را که زياد مرتب لباس نمی پوشيد با آبدارچی اشتباه می گيرند و ازش می پرسند مشتی رئيس کجاست؟ اونهم برمی گرده می گه که بشينين الان مياد، بعد هم می رود پشت ميز رئيس می نشيند و می گويد حالا بفرماييد حرفتون چيه؟ (به نقل از پدرم)

۲.(يك روز چند نفر از دوستان ، در همان اوايل سال تحصيلی سال ١٣٤٦ عكس شاه و فرح را از چند ديوار دانشكده فنی پائين كشيدند و اين ماجرا از طريق آبدارخانه چی شاهد جريان ، به دكتر نورخاليچی داده شد. دكتر در حاليكه از خشم به خود می لرزيد، آن چند نفر را به اطاقش فراخواند و حسابی به آنها توپيد. اما بيكباره خود زير گريه زد و با دادن صد تومان به بچه ها كه اينرا در هر جا كه به نفع مردم است به مصرف برسانيد، خطاب به آنها گفت: پسرهايم! آدم كه هر چيزی را در دل دارد به بيرون نمی ريزد! برويد و از اين ديوانه بازی ها دست برداريد! (و آن دوستان ، از آنجا به چلوكبابی رفتند و شكمی از عزا در آوردند!)( به نقل از بهزاد کريمی http://www.tabrizinfo.com/tabriz/jonbesh/daneshjui.htm)

مهدی
¤ نوشته شده در ساعت 8:3 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

پنجشنبه، 12 آذر، 1383
دايی يوسف خان

بالاخره چشممان به جمال دايی يوسف خان روشن شد. آدم جالبی است. اخلاق جالبی دارد.
¤ نوشته شده در ساعت 5:11 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

شنبه، 7 آذر، 1383
ملت ايران

نمی دانم ملت ايران چرا اينقدر از همديگر نفرت دارند.

نمی دانم.

مهدی
¤ نوشته شده در ساعت 11:1 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

شنبه، 7 آذر، 1383
فريدون سه پسر داشت

آخرين رمان آقای عباس معروفی را که روی اينترنت منتشر شده (به عنوان فريدون سه پسر داشت.) خواندم. رمان با محتوايی است. البته فضاهايی که آقای معروفی استفاده کردند کمی به کارهای هاينريش بل شباهت دارد. بازهم تاکيد می کنم که رمان با ارزشی است و تلنگر به روح آدم می زند.

مهدی
¤ نوشته شده در ساعت 5:37 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

جمعه، 6 آذر، 1383
مديريت

به عقيده من هيچ چيز به اندازه ضعف شخصيتی مدير نمی تواند به تخريب عملکرد او بيانجامد.



مهدی

والسلام - شد تمام
¤ نوشته شده در ساعت 11:15 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383
¤ نوشته شده در ساعت 19:32 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383
¤ نوشته شده در ساعت 19:26 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383
غذا

هفته‌ی پیش اعتصاب غذایی رو دیدم که برام مشخص شد هیچ وقت ما آدم ‏نمی‌شیم! اعتصابی که کاملا الکی بود! سر هیچ چی! ‏
هیچ وقت نتونستم غذاهای سلف رو درست و حسابی بخورم و هیچ وقت از وضع ‏غذاهاش راضی نبودم ولی دلیل نمی‌شه از این اعتصاب حمایت کنم در واقع اعتصابی ‏که روی سلایق شخصی (احتمالا خیلی‌ها مثل من از خورشت کرفس خوششون ‏نمیاد) و نه کیفیت غذا انجام بگیره به جز ضربه زدن به اعتصاب‌های احتمالی آینده که ‏دلیل هم داشته باشند هیچ تاثیری روی وضعیت نخواهد گذاشت. (هر چند غذای ‏امروز نسبتا خوب بود!)‏
اصلا به من چه که اعتراض درست بود یا غلط! من که اون روز اصلا ناهار رزرو نکرده ‏بودم!‏از هفته‌ی بعد هم که رمضان میاد و نیازی به اعتصاب غذا نخواهد بود! چون همون ‏غذای ضایع رو هم دیگه بهمون نمی‌دن!‏

من الان با اینکه ساعت 11 نشده ولی به شدت خوابم میاد و الان که دارم ‏Nothing ‎else maters‎‏ متالیکا رو گوش می‌کنم تقریبا به زور بیدارم!‏

اگه یه درسی استادش خیلی افتضاح باشه معمولا از روی رفرنس معرفی شده درس ‏می‌خونن، اگه یه درسی استادش به غیر اینکه افتضاح باشه بگه رفرنس خاصی مد ‏نظرم نیست نمی‌دوم چی کار می‌کنن!!!‏

خوب الان که به ‏
(فقط تا اینجا نوشته بودم!)
¤ نوشته شده در ساعت 19:26 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383
¤ نوشته شده در ساعت 19:21 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383

اين چند تا پستی که الان می‌ذارم قبلا نوشته بودم ولی به دلايلی تا الان نفرستاده بودم.
¤ نوشته شده در ساعت 18:46 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

دوشنبه، 2 آذر، 1383
اولين تدريس من!

امروز اولین کلاس تدریس خودم بود! البته کلاس دو مدرس داشت من و دوستم. دوره‌ی آموزشی ویژوال بیسیک دات‌نت مقدماتی. تجربه‌ی جالبی بود مخصوصاً مساله مدیریت زمان!! استقبال برای جلسه‌ی اول هم بد نبود مخصوصا که آگهی‌هایمان دیروز عصر چسبانده شده بود چون تشکیل کلاس دیروز حتمی شد! کلاس برخلاف تصور قبلی خیلی سریع جلو رفت البته مطالبمون بیشتر از اونی آماده بود که امروز کم بیاریم. در ضمن دیدیم که کلاس دو ساعته خیلی زیاده احتمالاً کمش کنیم به یک و نیم ساعت.
¤ نوشته شده در ساعت 18:23 توسط عضو ارشد کاخ سفید
پيام هاي ديگران ( بايگاني شده )( بايگاني شده )

0 Comments:

Post a Comment

<< Home